آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۳

    Crawl

    krɒːl krɔːl

    گذشته‌ی ساده:

    crawled

    شکل سوم:

    crawled

    سوم‌شخص مفرد:

    crawls

    وجه وصفی حال:

    crawling

    شکل جمع:

    crawls

    معنی crawl | جمله با crawl

    verb - intransitive B2

    خزیدن (مار و غیره)، سینه‌خیز رفتن، خزیده رفتن (شخص)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    A big snake was crawling toward the baby.

    مار بزرگی به سوی کودک می‌خزید.

    The baby has started to crawl.

    کودک شروع به سینه‌خیز رفتن کرده است.

    verb - intransitive

    آهسته رفتن، یواش رفتن، سلانه‌سلانه رفتن، آهسته جلو رفتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The traffic on the highway seemed to crawl along at a snail's pace.

    به نظر می‌رسید که آمدوشد در بزرگراه با سرعت حلزونی در حال جلو رفتن بود.

    The tractor crawled up the hill.

    تراکتور آهسته از تپه بالا رفت.

    verb - intransitive informal

    انگلیسی بریتانیایی خودشیرینی کردن، خایه‌مالی کردن

    He would crawl to his wealthy relatives for financial help.

    او برای کمک مالی نزد اقوام ثروتمند خود خودشیرینی می‌کرد.

    It's sad to see someone constantly crawling to others.

    غم‌انگیز است که ببینی کسی مدام نزد دیگران خایه‌مالی می‌کند.

    verb - intransitive informal C2

    پر بودن از، موج زدن از، مامال بودن از (با with می‌آید)

    The room was crawling with ants.

    اتاق از مورچه موج می‌زد.

    The walls crawled with spiders.

    دیوارها پر بود از عنکبوت.

    noun singular uncountable C1

    ورزش کرال (نوعی شنای سریع که در آن بدن درون آب و در وضعیت افقی و کاملاً کشیده قرار می‌‌گیرد)

    crawl, کرال (نوعی شنای سریع که در آن بدن درون آب و در وضعیت افقی و کاملاً کشیده قرار می‌‌گیرد)
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    I need to work on my crawl technique to improve my speed.

    باید روی تکنیک کرال خود کار کنم تا سرعتم بهبود یابد.

    The swimmer's crawl speed was unmatched.

    سرعت کرال شناگر بی‌نظیر بود.

    noun singular C1

    سرعت بسیار پایین (در حرکت)، حرکت آهسته

    The old car moved forward with a crawl.

    ماشین قدیمی با سرعت بسیار پایین به جلو حرکت می‌کرد.

    The crawl of the traffic during rush hour made her late for work.

    سرعت بسیار پایین آمدوشد در ساعت شلوغی باعث شد او دیر سر کارش حاضر شود.

    verb - intransitive

    گیاه‌شناسی خزیدن (بزرگ شدن ساقه‌ها یا پیچک‌ها)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    The vine began to crawl across the garden.

    تاک شروع به خزیدن در سراسر باغ کرد.

    The roots of the plant began to crawl along the surface of the soil.

    ریشه‌های گیاه شروع به خزیدن در امتداد سطح خاک کردند.

    verb - intransitive

    لرزیدن، مورمور شدن (تن و گوشت تن)

    Horror movies make my skin crawl.

    فیلم‌های ترسناک باعث می‌شوند پوست من مورمور شود.

    This story made her crawl

    این داستان باعث شد بلرزد.

    verb - transitive

    شدیداً سرزنش کردن

    The boss began to crawl the employee.

    رئیس شروع به شدیداً سرزنش کردن کارمند کرد.

    My parents used to crawl me whenever I came home late.

    هر وقت دیر به خانه می‌آمدم، پدر و مادرم مرا شدیداً سرزنش می‌کردند.

    noun

    خزیدن، خزش

    The baby's crawl across the floor was slow.

    خزیدن کودک روی زمین آهسته بود.

    the soldier's crawl through the mud

    خزش سرباز در میان گل

    noun

    عنوان گردان (روی صفحه‌ی تلویزیون)

    The breaking news crawl interrupted the regular programming.

    عنوان گردان اخبار فوری برنامه‌های عادی را قطع کرد.

    The weather forecast crawl displayed the upcoming temperatures.

    عنوان گردان پیش‌بینی آب‌وهوا دمای آتی را نشان می‌دهد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد crawl

    1. verb move very slowly
      Synonyms:
      creep drag inch squirm worm wriggle slither writhe lag loiter along plod poke scrabble clamber grovel slide hang back drag oneself along move at snail’s pace go on all fours move on hands and knees pull oneself along go on belly

    Idioms

    makes one's skin (or flesh) crawl

    آدم را مشمئز می‌کند، چندش‌آور است

    come (or crawl) out of the woodwork

    (عامیانه) از اختفا درآمدن، (ناگهان) ظاهر شدن، از در و دیوار سر درآوردن

    سوال‌های رایج crawl

    معنی crawl به فارسی چی میشه؟

    کلمه "crawl" در زبان انگلیسی به معنای خزیدن یا حرکت به آرامی و با احتیاط است. این واژه به طور گسترده‌ای در زمینه‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد و معانی و کاربردهای متنوعی دارد. در ادامه به بررسی معانی و نکات جالب مرتبط با این واژه خواهیم پرداخت.

    معانی مختلف "crawl"

    1. خزیدن: این معنای اصلی کلمه است که به حرکت به آرامی و نزدیک به زمین اشاره دارد. مثلاً، یک نوزاد ممکن است به آرامی بر روی زمین خزیده و به سمت هدف خود حرکت کند.

    2. جستجوی وب: در دنیای فناوری اطلاعات، "crawl" به فرآیند جستجوی وب سایت‌ها توسط ربات‌های موتور جستجو اشاره دارد. این ربات‌ها صفحات وب را بررسی کرده و اطلاعات آنها را برای ایندکس کردن در پایگاه داده‌های خود جمع‌آوری می‌کنند. این فرآیند به بهبود نتایج جستجو کمک می‌کند.

    3. حرکت آهسته: این کلمه همچنین می‌تواند به معنای حرکت بسیار آهسته در یک موقعیت خاص باشد. به عنوان مثال، در ترافیک سنگین، خودروها ممکن است به آرامی "crawl" کنند.

    4. شنا کردن به سبک خزیدن: در ورزش شنا، "crawl" به سبکی از شنا اشاره دارد که در آن شناگر به صورت افقی در آب حرکت می‌کند و دست‌ها و پاها را به طور متناوب به جلو می‌برد. این سبک یکی از سریع‌ترین و محبوب‌ترین سبک‌های شنا است.

    نکات جالب درباره "crawl"

    - تکنولوژی‌های جستجو: ربات‌های خزنده (crawlers) از الگوریتم‌های پیچیده‌ای برای تعیین الگوهای جستجو استفاده می‌کنند. این الگوریتم‌ها به آنها کمک می‌کند تا صفحات جدید را شناسایی کرده و محتوای آنها را تحلیل کنند.

    - SEO (بهینه‌سازی موتور جستجو): در زمینه SEO، درک فرآیند خزیدن بسیار مهم است. وب‌مسترها باید اطمینان حاصل کنند که وب‌سایت‌شان برای ربات‌های خزنده قابل دسترسی است تا بتوانند در نتایج جستجو بهتر دیده شوند.

    - تأثیر بر طراحی وب: طراحی وب‌سایت باید به گونه‌ای باشد که ربات‌های خزنده به راحتی بتوانند به محتوای آن دسترسی پیدا کنند. این شامل استفاده از ساختار مناسب URL، متا تگ‌ها و نقشه سایت است.

    - خزیدن در دنیای حیوانات: بسیاری از حیوانات، مانند مارها و سوسک‌ها، به طور طبیعی با استفاده از حرکت خزنده به زندگی خود ادامه می‌دهند. این نوع حرکت به آنها کمک می‌کند تا در محیط‌های مختلف بقا یابند.

    - شنا به سبک خزیدن: شنا به سبک خزیدن معمولاً به عنوان "شنا آزاد" نیز شناخته می‌شود و در مسابقات شنا به عنوان یکی از اصلی‌ترین سبک‌ها استفاده می‌شود. این سبک به خاطر سرعت و کارایی بالا، محبوبیت زیادی دارد.

    گذشته‌ی ساده crawl چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده crawl در زبان انگلیسی crawled است.

    شکل سوم crawl چی میشه؟

    شکل سوم crawl در زبان انگلیسی crawled است.

    شکل جمع crawl چی میشه؟

    شکل جمع crawl در زبان انگلیسی crawls است.

    وجه وصفی حال crawl چی میشه؟

    وجه وصفی حال crawl در زبان انگلیسی crawling است.

    سوم‌شخص مفرد crawl چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد crawl در زبان انگلیسی crawls است.

    ارجاع به لغت crawl

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «crawl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crawl

    لغات نزدیک crawl

    • - crawdad
    • - crawfish
    • - crawl
    • - crawl space
    • - crawler
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.