شکل جمع:
fawnsآهوبره، رشا، گوزن، حنایی، بچه زاییدن (آهو یا گوزن)، اظهار دوستی کردن، تملق گفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Courtiers who fawned on him.
درباریانی که از او چاپلوسی میکردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fawn» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fawn