آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Fawn

fɒːn fɔːn

شکل جمع:

fawns

معنی fawn | جمله با fawn

noun verb - transitive verb - intransitive

آهوبره، رشا، گوزن، حنایی، بچه زاییدن (آهو یا گوزن)، اظهار دوستی کردن، تملق گفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Courtiers who fawned on him.

درباریانی که از او چاپلوسی می‌کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fawn

  1. noun baby deer
    Synonyms:
    yearling baby buck baby doe
  1. verb ingratiate oneself to; serve
    Synonyms:
    flatter cater to pander court woo blandish make up to butter up brownnose apple-polish toady kowtow grovel crawl creep curry favor scrape truckle cotton honey up play up to lay it on jolly snow massage oil stroke invite fall all over pay court cajole yield submit defer bow stoop abase debase cower cringe crouch kneel be servile be obsequious be at beck and call lick boots fall on one’s knees buddy up slaver cave in to
    Antonyms:

سوال‌های رایج fawn

شکل جمع fawn چی میشه؟

شکل جمع fawn در زبان انگلیسی fawns است.

ارجاع به لغت fawn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fawn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fawn

لغات نزدیک fawn

پیشنهاد بهبود معانی