با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Brownnose

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
(آمریکا-عامیانه) چاپلوسی کردن، خودشیرینی کردن، خایه‌مالی کردن
- She tried to brownnose the boss by staying after work and helping him clean the room.
- سعی کرد با بیشتر ماندن و کمک در تمیز کردن اتاق چاپلوسی رئیس را بکند.
- He has been brownnosing everyone in the company just to get a bigger office.
- پیش همه خودشیرینی می‌کرد فقط برای اینکه دفتر بزرگتری گیرش بیاید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brownnose

  1. verb suck up to
    Synonyms: apple-polish, back-scratch, bootlick, curry favor, fawn on, flatter, get on the right side of, kiss ass, scratch one’s back, suck up to, toady

ارجاع به لغت brownnose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brownnose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brownnose

لغات نزدیک brownnose

پیشنهاد بهبود معانی