(آمریکا-عامیانه) چاپلوسی کردن، خودشیرینی کردن، خایهمالی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She tried to brownnose the boss by staying after work and helping him clean the room.
سعی کرد با بیشتر ماندن و کمک در تمیز کردن اتاق چاپلوسی رئیس را بکند.
He has been brownnosing everyone in the company just to get a bigger office.
پیش همه خودشیرینی میکرد فقط برای اینکه دفتر بزرگتری گیرش بیاید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «brownnose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brownnose