تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- سرباز دستش را برای ادای احترام به پرچم بالا برد.
- او در حین بازی فوتبال دستش را شکست.
- نماد عدالت در یک دست ترازو و در دست دیگر شمشیر دارد.
- قلم را در دست راستت بگیر.
- یک دست ورق (بازی)
- ما باید یک دست کامل از ظروف برای مهمانی شام پیدا کنیم.
- در هر دست، او با چالشهای جدیدی مواجه شد.
- من آخرین دست بازی را با یک استراتژی عالی بردم.
- لباس دست اول
- پارچهی دیگری از آن دست
- او به دست چپ خیابان رفت.
- مطمئن شوید که در دست راست خیابان پارک کردید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دست» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دست