امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spud

spʌd spʌd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun adverb
    کج‌بیل، چاقوی کوتاه، بیلچه مخصوص کندن علف هرزه، (گیاه‌شناسی) سیب زمینی، با بیل کندن (منهدم کردن)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spud

  1. noun A sharp hand shovel for digging out roots and weeds
    Synonyms: potato, tater, stump-spud, white potato, irish potato, murphy
  2. verb Produce buds, branches, or germinate
    Synonyms: shoot, germinate, pullulate, bourgeon, burgeon forth, sprout

ارجاع به لغت spud

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spud» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spud

لغات نزدیک spud

پیشنهاد بهبود معانی