فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Spud

spʌd spʌd

معنی

noun adverb

کج‌بیل، چاقوی کوتاه، بیلچه مخصوص کندن علف هرزه، (گیاه‌شناسی) سیب زمینی، با بیل کندن (منهدم کردن)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spud

  1. noun a sharp hand shovel for digging out roots and weeds
    Synonyms:
    potato white potato irish potato tater murphy stump-spud
  1. verb produce buds, branches, or germinate
    Synonyms:
    sprout germinate shoot burgeon forth burgeon pullulate

ارجاع به لغت spud

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spud» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spud

لغات نزدیک spud

پیشنهاد بهبود معانی