با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Spume

spjuːm spjuːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - intransitive
    کف روی دیگ، کف کردن، کف
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spume

  1. noun A mass of bubbles in or on the surface of a liquid
    Synonyms: froth, foam, spray, scum, suds, head, lather, yeast
  2. verb To form or cause to form foam
    Synonyms: bubble, froth, foam, suds, boil, cream, effervesce, ferment, fizz, lather, yeast

ارجاع به لغت spume

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spume» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spume

لغات نزدیک spume

پیشنهاد بهبود معانی