با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Spume

spjuːm spjuːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive
کف روی دیگ، کف کردن، کف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spume

  1. noun A mass of bubbles in or on the surface of a liquid
    Synonyms: froth, foam, spray, scum, suds, head, lather, yeast
  2. verb To form or cause to form foam
    Synonyms: bubble, froth, foam, suds, boil, cream, effervesce, ferment, fizz, lather, yeast

ارجاع به لغت spume

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spume» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spume

لغات نزدیک spume

پیشنهاد بهبود معانی