فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bug Fix

شکل جمع:

bug fixes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کامپیوتر رفع باگ، اصلاح خطا، رفع اشکال (تصحیح و برطرف‌سازی ایراد نرم‌افزاری)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The latest update includes several important bug fixes.

آخرین به‌روزرسانی شامل چند رفع باگ مهم است.

The bug fix improved the app's stability on Android devices.

رفع اشکال، پایداری برنامه را روی دستگاه‌های اندرویدی بهبود بخشید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bug fix

  1. noun a correction or update made to software to eliminate an error (bug) that causes it to function improperly

ارجاع به لغت bug fix

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bug fix» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bug-fix

لغات نزدیک bug fix

پیشنهاد بهبود معانی