فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Bug Off

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • phrasal verb
    (عامیانه) دست از سر کسی برداشتن، ول کردن، اذیت نکردن (در انگلیس bugger off هم می‌گویند)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bug off

  1. verb go away
    Synonyms: beat it, buzz off, cut out, depart, get lost, hit the road, leave, move out, scram, shove off, split, take a hike

ارجاع به لغت bug off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bug off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bug-off

لغات نزدیک bug off

پیشنهاد بهبود معانی