فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Scram

skræm skræm

گذشته‌ی ساده:

scrammed

شکل سوم:

scrammed

سوم‌شخص مفرد:

scrams

وجه وصفی حال:

scramming

شکل جمع:

scrams

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

فوراً برو، فوری رفتن، به‌سرعت دور شدن، جیم شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

you are not wanted here, so, scram!

اینجا خواهان نداری بنابراین برو گمشو!

Within a matter of seconds, the whole plant can be scrammed.

همه‌ی نیروگاه را می‌توان ظرف چند ثانیه خاموش کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scram

  1. verb leave quickly
    Synonyms:
    go away take off depart disappear scoot beat it get lost clear out make tracks skedaddle hightail decamp make oneself scarce vamoose
    Antonyms:
    wait dally

ارجاع به لغت scram

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scram» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scram

لغات نزدیک scram

پیشنهاد بهبود معانی