گذشتهی ساده:
vamoosedشکل سوم:
vamoosedسومشخص مفرد:
vamoosesوجه وصفی حال:
vamoosingانگلیسی آمریکایی گم شدن، در رفتن، پیچیدن، ناپدید شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He vamoosed the moment he saw his ex-girlfriend.
بهمحض دیدن دوستدختر سابقش پیچید و رفت.
When the police arrived, the thieves vamoosed.
وقتی پلیس رسید، دزدها در رفتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vamoose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vamoose