امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vampire

ˈvæmpaɪr ˈvæmpaɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vampires

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
خون‌آشام (روح شخصیت‌های مرده‌ی داستانی که شب‌هنگام زنده شده و خون انسان‌ها را می‌مکد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She dressed as a vampire for the Halloween party.
- او برای جشن هالووین مانند یک خون‌آشام لباس پوشید.
- The children screamed when they saw the vampire at the haunted house.
- بچه‌ها با دیدن خون‌آشامی در خانه‌ی روح‌زده جیغ کشیدند.
- He believed that the vampire could grant him eternal life.
- او معتقد بود که خون‌آشام می‌تواند به او زندگی ابدی عطا کند.
noun
مجازی «فرد یا سازمانی که با تلاش برای گرفتن چیزی از افراد با آن‌ها بدرفتاری می‌کند»
adjective
خون‌آشامی، خون‌آشامانه
- The vampire movie kept us on the edge of our seats.
- فیلم خون‌آشامی ما را روی صندلی‌هایمان میخ‌کوب کرد.
- She has a vast collection of vampire fiction books.
- او مجموعه‌ی گسترده‌ای از کتاب‌داستان‌های خون‌آشامی دارد.
adjective
«وسایلی که در حالت خاموش هم برق مصرف می‌کنند»
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vampire

  1. noun a legendary, reanimated, bloodsucking corpse; (in stories) a dead person who comes back to life and sucks blood from other people at night
    Synonyms:
    monster lamia dracula ghoul zombie archfiend beast bat devil blackmailer fiend bloodsucker extortioner extortionist ogre tiger sorceress succubus witch
  1. noun a person or organization that treats people badly by taking something from them, for example by trying to get money from them or by making them lose confidence or enthusiasm
  1. adjective a vampire device or vampire appliance is one which uses energy even when not in use

ارجاع به لغت vampire

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vampire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vampire

لغات نزدیک vampire

پیشنهاد بهبود معانی