آخرین به‌روزرسانی:

Tiger

ˈtaɪɡər ˈtaɪɡə

شکل جمع:

tigers

توضیحات:

همچنین برای ببر ماده می‌توان از tigress به‌جای tiger استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

جانورشناسی ببر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

The tiger was stalking its prey in the jungle.

ببر برای شکارش در جنگل کمین کرده بود.

Which has spots, the leopard or the tiger?

کدام‌یک خال دارد؟ پلنگ یا ببر؟

noun countable

(شخص) مصمم، قوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She’s a true tiger in the boardroom, never backing down from a challenge.

او شخصی مصمم در دفتر جلسات هیئت‌مدیره است و هرگز از چالشی عقب‌نشینی نمی‌کند.

He’s known as the tiger of the team, always pushing everyone to do their best.

او به‌عنوان شخص مصمم تیم شناخته می‌شود و همیشه همه را تحت فشار قرار می‌دهد تا بهترین کار را انجام دهند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tiger

  1. noun a perversely bad, cruel, or wicked person
    Synonyms:
    monster devil fiend beast ogre ghoul vampire man-eater archfiend cat tiger cat cub lynx cougar jaguar leopard tigress panthera-tigris carnivore feline

Idioms

have the tiger by the tail

در موقعیت خطرناک گیر کردن، راه پس‌و‌پیش نداشتن

ارجاع به لغت tiger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tiger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tiger

لغات نزدیک tiger

پیشنهاد بهبود معانی