۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚
خرید با تخفیف

    Feline

    ˈfiːlaɪn ˈfiːlaɪn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adjective
    گربه‌ای، وابسته به تیره گربه، گربه‌صفت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - the feline grace of that ballet dancer
    - وجاهت گربه‌مانند آن رقصگر باله، ملوسی آن رقاص باله
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد feline

    1. adjective so slow, deliberate, and secret as to escape observation
      Synonyms:
      sneaky stealthy furtive slinking catlike sneaking cunning
    1. noun any of various lithe-bodied roundheaded fissiped mammals, many with retractile claws
      Synonyms:
      cat felid lion tiger leopard jaguar puma lynx wildcat tom cheetah civet

    ارجاع به لغت feline

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «feline» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/feline

    لغات نزدیک feline

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه