شکل جمع:
pumasانگلیسی بریتانیایی جانورشناسی پوما، شیر کوهی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I saw a puma at the zoo today.
امروز در باغوحش یک پوما دیدم.
The puma gracefully stalked its prey through the dense forest.
پوما شکار خود را بهزیبایی در جنگل انبوه دنبال میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «puma» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/puma