فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Puma

ˈpjuːmə ˈpjuːmə ˈpjuːmə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pumas

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    انگلیسی بریتانیایی جانورشناسی پوما، شیر کوهی
    • - I saw a puma at the zoo today.
    • - امروز در باغ‌وحش یک پوما دیدم.
    • - The puma gracefully stalked its prey through the dense forest.
    • - پوما شکار خود را به‌زیبایی در جنگل انبوه دنبال می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد puma

  1. noun Large American feline resembling a lion
    Synonyms: cougar, catamount, mountain lion, panther, mountain-cat, painter, felis-concolor

ارجاع به لغت puma

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «puma» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/puma

لغات نزدیک puma

پیشنهاد بهبود معانی