با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Flea

fliː fliː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    حشره‌شناسی کک
    • - I found a flea on my cat's fur.
    • - من یک کک روی موی گربه‌ام پیدا کردم.
    • - The flea jumped from one dog to another.
    • - کک از سگی به سگ دیگر پرید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد flea

  1. noun
    Synonyms: hopper, skipper, jumper, dog flea, sand-flea, leaper, flea-louse, fleahopper, flea-beetle, chigoe, vaulter

Idioms

  • flea in one's ear

    خرده‌گیری دردآور، انتقاد شدید، کنایه‌ی زننده

ارجاع به لغت flea

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flea» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flea

لغات نزدیک flea

پیشنهاد بهبود معانی