فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Wiretap

ˈwaɪərˌtæp ˈwaɪərˌtæp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • ضبط و کنترل سری مکالمات، (با دستگاه ضبط صوت) استراق سمع کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wiretap

  1. verb To monitor (telephone calls) with a concealed listening device connected to the circuit
    Synonyms: tap, bug, intercept
  2. noun The act of tapping a telephone or telegraph line to get information
    Synonyms: tap

ارجاع به لغت wiretap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wiretap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wiretap

لغات نزدیک wiretap

پیشنهاد بهبود معانی