فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Vermin

ˈvɜrːmɪn ˈvɜːmɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
جانوران موذی، جانور آفت، حشرات موذی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- He thinks all beggars are vermin.
- او می‌پندارد که همه‌ی گداها انگل هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vermin

  1. noun an irritating or obnoxious person
    Synonyms:
    pest insect bugs pests animal rat rodent insects flea fly lice mosquito varmint ant mice rodents snake bedbug termite centipede cooties weasel foxes

ارجاع به لغت vermin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vermin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vermin

لغات نزدیک vermin

پیشنهاد بهبود معانی