فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Vermillion

vərˈmɪljən vərˈmɪljən

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable uncountable

رنگ شنگرف، قرمز مایل به نارنجی ، قرمز روشن، وِرمیلیون

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The sunset painted the sky with hues of orange, pink, and vermillion.

غروب خورشید آسمان را با رنگ‌های نارنجی، صورتی و شنگرف رنگ‌آمیزی کرد.

She wore a stunning vermillion dress to the party.

او در مهمانی یک لباس قرمز جذاب به تن داشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The walls of the room were adorned with beautiful vermillion tapestries.

دیوارهای اتاق با پرده‌های قرمز روشن زیبا تزئین شده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vermillion

  1. noun of a vivid red to reddish-orange color
    Synonyms:
    red color scarlet vermilion cinnabar chinese-red antimony

ارجاع به لغت vermillion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vermillion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vermillion

لغات نزدیک vermillion

پیشنهاد بهبود معانی