با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Vermillion

vərˈmɪljən vərˈmɪljən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective noun countable uncountable
    رنگ شنگرف، قرمز مایل به نارنجی ، قرمز روشن، وِرمیلیون
    • - The sunset painted the sky with hues of orange, pink, and vermillion.
    • - غروب خورشید آسمان را با رنگ‌های نارنجی، صورتی و شنگرف رنگ‌آمیزی کرد.
    • - She wore a stunning vermillion dress to the party.
    • - او در مهمانی یک لباس قرمز جذاب به تن داشت.
    • - The walls of the room were adorned with beautiful vermillion tapestries.
    • - دیوارهای اتاق با پرده‌های قرمز روشن زیبا تزئین شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد vermillion

  1. noun Of a vivid red to reddish-orange color
    Synonyms: cinnabar, antimony, vermilion, color, red, scarlet, chinese-red

ارجاع به لغت vermillion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vermillion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vermillion

لغات نزدیک vermillion

پیشنهاد بهبود معانی