با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Discomfiture

dɪsˈkʌmfɪt͡ʃər dɪsˈkʌmfɪt͡ʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
( discomfort =) ناراحتی، رنج، زحمت، ناراحت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- great hopes that ended in discomfiture
- امیدهای بزرگی که به ناکامی انجامید
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد discomfiture

  1. noun embarrassment, frustration
    Synonyms: abashment, agitation, beating, chagrin, comedown, confusion, conquest, defeasance, defeat, demoralization, descent, disappointment, discomposure, disconcertion, disconcertment, disquiet, failure, humiliation, overthrow, perturbation, rout, ruin, shame, undoing, unease, uneasiness, upset, vanquishment, vexation
    Antonyms: surrender, yielding

ارجاع به لغت discomfiture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «discomfiture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/discomfiture

لغات نزدیک discomfiture

پیشنهاد بهبود معانی