شکل جمع:
frustrationsدرماندگی، استیصال، ناامیدی، ناکامی، سرخوردگی، نارضایتی، ناخرسندی، کلافگی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
Lack of freedom is a big frustration.
نبودن آزادی سرخوردگی بزرگی است.
The constant delays and setbacks caused frustration among the team.
تاخیرها و ناکامیهای مداوم باعث ناامیدی تیم شد.
life's daily frustrations
ناکامیهای روزمرهی زندگی
ناکامکننده، مستاصلکننده، عجزانگیز، مایوسکننده، مانعتراشی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Bureaucratic barriers led to the frustration of several development plans.
موانع اداری باعث مانعتراشی در برابر چند طرح توسعهای شدند.
The computer malfunction was frustration.
نقص کامپیوتر مایوسکننده بود.
She let out a sigh of frustration when her car wouldn't start again.
وقتی ماشینش دوباره روشن نشد، آهی عجزانگیز کشید.
شکل جمع frustration در زبان انگلیسی frustrations است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «frustration» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frustration