آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Frustration

frʌˈstreɪʃn frʌˈstreɪʃn

شکل جمع:

frustrations

معنی frustration | جمله با frustration

noun countable uncountable C1

درماندگی، استیصال، ناامیدی، ناکامی، سرخوردگی، نارضایتی، ناخرسندی، کلافگی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

Lack of freedom is a big frustration.

نبودن آزادی سرخوردگی بزرگی است.

The constant delays and setbacks caused frustration among the team.

تاخیرها و ناکامی‌های مداوم باعث ناامیدی تیم شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

life's daily frustrations

ناکامی‌های روزمره‌ی زندگی

noun uncountable

ناکام‌کننده، مستاصل‌کننده، عجزانگیز، مایوس‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The computer malfunction was frustration.

نقص کامپیوتر مایوس‌کننده بود.

She let out a sigh of frustration when her car wouldn't start again.

وقتی ماشینش دوباره روشن نشد، آهی عجزانگیز کشید.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد frustration

سوال‌های رایج frustration

شکل جمع frustration چی میشه؟

شکل جمع frustration در زبان انگلیسی frustrations است.

ارجاع به لغت frustration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frustration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frustration

لغات نزدیک frustration

پیشنهاد بهبود معانی