شکل جمع:
encouragementsتشویق، دلگرمی، ترغیب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My parents' encouragement made me study.
تشویقهای والدینم موجب شد که درس بخوانم.
She gave me a lot of encouragement to pursue my dreams.
او مرا بسیار تشویق کرد که دنبال رویاهایم بروم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «encouragement» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/encouragement