بهطور دلگرمکننده، بهطور ترغیبکننده، بهطور نویدبخش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
"Go on," Emily said encouragingly.
امیلی بهطور دلگرمکننده گفت: «برو جلو، ادامه بده.»
My mother smiled encouragingly at me as I went up on stage.
هنگامی که روی صحنه رفتم، مادرم بهطور دلگرمکننده به من لبخند زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «encouragingly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/encouragingly