آخرین به‌روزرسانی:

Distaste

dɪsˈteɪst dɪsˈteɪst

گذشته‌ی ساده:

distasted

شکل سوم:

distasted

سوم‌شخص مفرد:

distastes

وجه وصفی حال:

distasting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

بی‌رغبتی، تنفر، بی‌میلی، بدآمدن، آزردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

She had a distaste for boxing.

او از مشت‌بازی بدش می‌آمد.

His distaste for classical music was evident.

بیزاری او از موسیقی کلاسیک آشکار بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد distaste

  1. noun dislike, hate
    Synonyms:
    hatred displeasure disgust aversion antipathy disfavor hostility dissatisfaction disinclination disrelish loathing detestation abhorrence repugnance revulsion repulsion revolt horror
    Antonyms:
    love like desire loving

لغات هم‌خانواده distaste

سوال‌های رایج distaste

گذشته‌ی ساده distaste چی میشه؟

گذشته‌ی ساده distaste در زبان انگلیسی distasted است.

شکل سوم distaste چی میشه؟

شکل سوم distaste در زبان انگلیسی distasted است.

وجه وصفی حال distaste چی میشه؟

وجه وصفی حال distaste در زبان انگلیسی distasting است.

سوم‌شخص مفرد distaste چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد distaste در زبان انگلیسی distastes است.

ارجاع به لغت distaste

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distaste» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distaste

لغات نزدیک distaste

پیشنهاد بهبود معانی