فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Distant Relative

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

خویشاوند دور

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

She is a distant relative of mine.

او از خویشاوندان دور من است.

I met a distant relative at the family reunion.

من در گردهمایی خانوادگی، یکی از خویشاوندان دورم را ملاقات کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت distant relative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distant relative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distant-relative

لغات نزدیک distant relative

پیشنهاد بهبود معانی