زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Distant Cousin

معنی distant cousin | جمله با distant cousin

collocation

فامیل دور

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He's my distant cousin, I don't see him very often.

او فامیل دور من است، من او را زیاد نمی بینم.

She met a distant cousin at a family reunion.

او در یک گردهمایی خانوادگی با یک فامیل دور ملاقات کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت distant cousin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distant cousin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distant-cousin

لغات نزدیک distant cousin

پیشنهاد بهبود معانی