شکل جمع:
revulsionsتنفر شدید، جابهجا شدن درد، منع کردن، انحراف درد، جابهجاساختن درد، تغییر ناگهانی، عمل کشیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a scene of utter revulsion
صحنهای کاملاً مشمئزکننده
a revulsion of his mood
دگرگونی حال و حوصلهی او
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «revulsion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/revulsion