گذشتهی ساده:
tastedشکل سوم:
tastedسومشخص مفرد:
tastes(مربوط به نوشیدنی و غذا بهمنظور بررسی کیفیت و طعم) مزمزه، مزهمزه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a wine tasting
مزهمزهی شراب
a tasting room
اتاق مزمزه [برای سنجش کیفیت]
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tasting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tasting