امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Licking

    ˈlɪkɪŋ ˈlɪkɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      licked

    • شکل سوم:

      licked

    • سوم‌شخص مفرد:

      licks

    معنی

    noun
    لیس زنی، لیس، شلاق زنی، بشکل دراوری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد licking

    1. noun a punishment dealt with blows or lashes
      Synonyms:
      beating whipping flogging lashing thrashing hiding defeat trimming
      Antonyms:
      victory
    1. noun the act of defeating or the condition of being defeated
      Synonyms:
      defeat beating overthrow rout whipping trouncing thrashing vanquishment drubbing trimming dusting whacking lacing massacre
    1. verb defeat, sometimes by hitting
      Synonyms:
      overcoming defeating vanquishing
      Antonyms:
      losing
    1. verb beat thoroughly and conclusively in a competition or fight
      Synonyms:
      beating defeating winning trouncing whipping thrashing overcoming mastering vanquishing subduing conquering basting besting drubbing clobbering routing subjugating creaming trimming laping acing batting smacking hitting punching solving speeding working surmounting chastising flogging castigating tracing tasting grazing
    1. verb to play over; said of flames
      Synonyms:
      beating advancing blazing leaping shooting fluttering vibrating trembling quivering wavering fluctuating palpitating vacillating whipping lashing flogging thrashing trimming hiding
    1. verb pass the tongue over
      Synonyms:
      touching rubbing caressing sweeping brushing glancing grazing washing lapping soothing calming tranquilizing kissing playing rippling fondling quieting

    ارجاع به لغت licking

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «licking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/licking

    لغات نزدیک licking

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی