آخرین به‌روزرسانی:

Hitting

گذشته‌ی ساده:

hit

شکل سوم:

hit

سوم‌شخص مفرد:

hits

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

کوبنده، ضربه‌زننده، ضربه‌زن، برخورنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the hitting gang

جنایت‌کاران ضربه‌زننده

the hitting boxer

بوکسور ضربه‌زن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hitting

  1. adjective striking
    Synonyms:
    slapping smacking beating whacking thumping slamming punishing whipping clouting clubbing
  1. adjective firing smoothly; said of an internal combustion engine
    Synonyms:
    working running operating going functioning

سوال‌های رایج hitting

گذشته‌ی ساده hitting چی میشه؟

گذشته‌ی ساده hitting در زبان انگلیسی hit است.

شکل سوم hitting چی میشه؟

شکل سوم hitting در زبان انگلیسی hit است.

سوم‌شخص مفرد hitting چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد hitting در زبان انگلیسی hits است.

ارجاع به لغت hitting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hitting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hitting

لغات نزدیک hitting

پیشنهاد بهبود معانی