امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Antipathy

ænˈtɪpəθi ænˈtɪpəθi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
احساس مخالف، ناسازگاری، انزجار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- All of the co-workers had antipathy toward him.
- همه‌ی همکاران از او بدشان می‌آمد.
- We both shared a common antipathy to communism.
- هر دوی ما نسبت به کمونیسم احساس بیزاری مشترک داشتیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد antipathy

  1. noun strong dislike, disgust
    Synonyms:
    abhorrence allergy animosity animus antagonism aversion avoidance bad blood contrariety distaste dyspathy enmity escape eschewal evasion hate hatred hostility ill will incompatibility loathing opposition rancor repellency repugnance repulsion
    Antonyms:
    admiration appreciation approval esteem honor like liking love rapport regard respect sympathy

ارجاع به لغت antipathy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «antipathy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/antipathy

لغات نزدیک antipathy

پیشنهاد بهبود معانی