با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Antipathy

ænˈtɪpəθi ænˈtɪpəθi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
احساس مخالف، ناسازگاری، انزجار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- All of the co-workers had antipathy toward him.
- همه‌ی همکاران از او بدشان می‌آمد.
- We both shared a common antipathy to communism.
- هر دوی ما نسبت به کمونیسم احساس بیزاری مشترک داشتیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد antipathy

  1. noun strong dislike, disgust
    Synonyms: abhorrence, allergy, animosity, animus, antagonism, aversion, avoidance, bad blood, contrariety, distaste, dyspathy, enmity, escape, eschewal, evasion, hate, hatred, hostility, ill will, incompatibility, loathing, opposition, rancor, repellency, repugnance, repulsion
    Antonyms: admiration, appreciation, approval, esteem, honor, like, liking, love, rapport, regard, respect, sympathy

ارجاع به لغت antipathy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «antipathy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/antipathy

لغات نزدیک antipathy

پیشنهاد بهبود معانی