فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Allergy

ˈælərdʒi ˈælədʒi

شکل جمع:

allergies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

حساسیت نسبت به چیزی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He had an allergy to cheese for many years.

او سال‌ها به پنیر حساسیت داشت.

I have an allergy to loud music.

از موسیقی بلند بیزارم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد allergy

  1. noun reaction to certain food, material, etc.
    Synonyms:
    sensitivity susceptibility vulnerability hypersensitivity allergic reaction aversion hay fever

ارجاع به لغت allergy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «allergy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/allergy

لغات نزدیک allergy

پیشنهاد بهبود معانی