گذشتهی ساده:
got aroundشکل سوم:
gotten aroundسومشخص مفرد:
gets aroundوجه وصفی حال:
getting aroundهمچنین در حالت شکل سوم میتوان از got around بهجای gotten around استفاده کرد.
سفر کردن، گردش کردن (بسیار زیاد)
در انگلیسی بریتانیایی از get about استفاده میشود.
They love getting around and exploring different cultures and cuisines.
آنها عاشق دور دنیا گشتن و کشف فرهنگها و غذاهای مختلف هستند.
That journalist really gets around. he’s reported from every continent.
آن روزنامهنگار واقعاً زیاد سفر میکند. از تمام قارهها گزارش تهیه کرده است.
رفتوآمد کردن، حرکت کردن، جابهجا شدن (بدون سختی، معمولاً ناشی از بیماری و کهولت سن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He broke his leg, so it’s difficult for him to get around at the moment.
پایش شکسته، بنابراین درحالحاضر جابهجا شدن برایش دشوار است.
She uses a wheelchair to get around the house.
برای حرکت کردن در خانه از صندلی چرخدار استفاده میکند.
انگلیسی آمریکایی پخش شدن، منتشر شدن، دهانبهدهان گشتن، همهجا پیچیدن، به گوش همه رسیدن (خبر یا اطلاعات)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Once the rumor got around, everyone started asking questions.
وقتی شایعه پخش شد، همه شروع به پرسیدن سؤال کردند.
It didn’t take long for the story to get around the school.
زیاد طول نکشید تا این داستان در مدرسه بپیچد.
مانعی را دور زدن، راهحل پیدا کردن، غلبه کردن بر مشکلی، چاره اندیشیدن
They managed to get around the password restriction by using a clever trick.
آنها با استفاده از ترفندی هوشمندانه، بر محدودیت رمز عبور غلبه کردند.
He got around the traffic by taking a back road.
با رفتن از جادهی فرعی، ترافیک را دور زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «get around» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/get-around