فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

دود به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

جسمی بخارشکل که از سوختن مواد به وجود می‌آید

فونتیک فارسی

dood
اسم

smoke, brume, fume, smog

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

برخی کارخانه‌ها دود ایجاد می‌کنند.

Some factories create smoke.

دود کباب بسیار اشتهاآور بود.

The smoke of the kebab was very appetizing.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دود

  1. مترادف:
    بخار دخان وافور

ارجاع به لغت دود

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دود» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دود

لغات نزدیک دود

پیشنهاد بهبود معانی