فاصله گرفتن، دوری کردن، احتراز کردن، اجتناب کردن، کنار گذاشتن، بیخیال شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He learned to steer clear of negative influences in his life.
او آموخت که از تأثیرات منفی در زندگیاش فاصله بگیرد.
To avoid trouble, it's best to steer clear of gossiping friends.
برای جلوگیری از دردسر، بهتر است از دوستان شایعهپراکن دوری کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «steer clear of» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/steer-clear-of