فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Circumvallate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    با سنگر یا بارو محصور شده، سنگربندی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت circumvallate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circumvallate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/circumvallate

لغات نزدیک circumvallate

پیشنهاد بهبود معانی