Mislead

ˌmɪsˈliːd ˌmɪsˈliːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    misled
  • شکل سوم:

    misled
  • سوم‌شخص مفرد:

    misleads
  • وجه وصفی حال:

    misleading

معنی و نمونه‌جمله

adverb C1
گمراه کردن، به اشتباه انداختن، فریب دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Those who have first deceived themselves are most effective in misleading others.
- آنان که ابتدا خود را فریب داده‌اند در گول‌زدن دیگران موفق‌ترند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mislead

  1. verb give someone the wrong idea, information
    Synonyms: bait, beguile, betray, bilk, bluff, bunk, cheat, cozen, deceive, defraud, delude, double-cross, dupe, enmesh, ensnare, entangle, entice, fool, fudge, gull, hoax, hoodwink, hose, illude, inveigle, juggle, lead astray, lead on, lie, lure, misdirect, misguide, misinform, misrepresent, outwit, overreach, pervert, pull wool over eyes, put on, rip off, rook, rope in, scam, seduce, shaft, snow, take in, tempt, trick, victimize
    Antonyms: advise, counsel, guard, lead, protect

ارجاع به لغت mislead

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mislead» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mislead

لغات نزدیک mislead

پیشنهاد بهبود معانی