فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gull

ɡʌl ɡʌl

شکل جمع:

gulls

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جانورشناسی مرغ ماهی‌خوار، مرغ نوروزی، کاکایی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

The gull's cry echoed across the beach.

ناله‌ی مرغ ماهی‌خوار در سراسر ساحل پیچید.

The gull stole my sandwich.

مرغ نوروزی ساندویچ من را دزدید.

noun countable

قدیمی ساده‌لوح، زودباور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The gull fell for the scam and lost all his money.

فرد ساده‌لوح به دام کلاهبرداری افتاد و تمام پولش را از دست داد.

Don't be a gull and believe everything you hear.

زودباور نباشید و هر چیزی را که می‌شنوید باور نکنید.

verb - transitive

قدیمی فریب دادن، گول زدن

Two charlatans gulled him.

دو نفر شارلاتان حسابی او را گول زدند.

She gulls her coworkers with her persuasive arguments.

او با استدلال‌های متقاعدکننده‌اش همکاران خود را فریب می‌دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gull

  1. noun a person who is easily deceived or victimized
    Synonyms:
    victim fool sucker dupe chump mug pushover lamb mark patsy butt dope sap puppet soft-touch pigeon monkey fall guy seagull sea-gull gudgeon
  1. verb to get money or something else from by deceitful trickery
    Synonyms:
    cheat trick deceive fool swindle take defraud mislead dupe victimize hoodwink bamboozle bilk gyp cozen flimflam diddle do sting chisel take-in put one across put-on put-one-over trim mulct befool rook slang cod stick

ارجاع به لغت gull

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gull» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gull

لغات نزدیک gull

پیشنهاد بهبود معانی