امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gull

ɡʌl ɡʌl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    gulls

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی مرغ ماهی‌خوار، مرغ نوروزی، کاکایی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The gull's cry echoed across the beach.
- ناله‌ی مرغ ماهی‌خوار در سراسر ساحل پیچید.
- The gull stole my sandwich.
- مرغ نوروزی ساندویچ من را دزدید.
noun countable
قدیمی ساده‌لوح، زودباور
- The gull fell for the scam and lost all his money.
- فرد ساده‌لوح به دام کلاهبرداری افتاد و تمام پولش را از دست داد.
- Don't be a gull and believe everything you hear.
- زودباور نباشید و هر چیزی را که می‌شنوید باور نکنید.
verb - transitive
قدیمی فریب دادن، گول زدن
- Two charlatans gulled him.
- دو نفر شارلاتان حسابی او را گول زدند.
- She gulls her coworkers with her persuasive arguments.
- او با استدلال‌های متقاعدکننده‌اش همکاران خود را فریب می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gull

  1. noun A person who is easily deceived or victimized
    Synonyms:
    fool sucker dupe mark sap fall guy patsy mug butt dope lamb pushover victim chump seagull gudgeon monkey pigeon puppet soft-touch sea-gull
  1. verb To get money or something else from by deceitful trickery
    Synonyms:
    fool cheat defraud dupe gyp bilk cozen mulct bamboozle rook befool swindle victimize deceive chisel flimflam take slang trim diddle do cod stick sting hoodwink mislead put-on trick take-in put-one-over put one across

ارجاع به لغت gull

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gull» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gull

لغات نزدیک gull

پیشنهاد بهبود معانی