سومشخص مفرد:
slingsوجه وصفی حال:
slingingشکل جمع:
slangsزبان کوچهبازاری، زبان خودمانی، زبان عامیانه، زبان لاتی
The group of friends had their own slang that no one else could decipher.
گروه دوستان زبان کوچهبازاری خود را داشتند که هیچکس دیگری نمیتوانست آن را رمزگشایی کند.
My grandmother doesn't understand any of the slang that my friends and I use.
مادربزرگم هیچی از زبان عامیانهای که من و دوستانم استفاده میکنیم نمیفهمد.
بد و بیراه گفتن، بددهانی کردن، فحش دادن، فحاشی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The taxi driver slanged a customer who was arguing with him.
رانندهی تاکسی به مشتریای که با او بحث میکرد بد و بیراه گفت.
I can't believe she slanged me in front of everyone.
باورم نمیشه جلوی همه به من فحش داد.
کوچهبازاری، خودمانی، عامیانه، لاتی
She used a lot of slang words in her text message.
او در پیامک خود از کلمات کوچهبازاری زیادی استفاده میکرد.
The teenagers had their own slang language.
نوجوانان زبان خودمانی خود را داشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slang» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slang