فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Slang

slæŋ slæŋ

سوم‌شخص مفرد:

slings

وجه وصفی حال:

slinging

شکل جمع:

slangs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1

زبان کوچه‌بازاری، زبان خودمانی، زبان عامیانه، زبان لاتی

The group of friends had their own slang that no one else could decipher.

گروه دوستان زبان کوچه‌بازاری خود را داشتند که هیچ‌کس دیگری نمی‌توانست آن را رمزگشایی کند.

My grandmother doesn't understand any of the slang that my friends and I use.

مادربزرگم هیچی از زبان عامیانه‌ای که من و دوستانم استفاده می‌کنیم نمی‌فهمد.

verb - intransitive verb - transitive

بد و بیراه گفتن، بددهانی کردن، فحش دادن، فحاشی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The taxi driver slanged a customer who was arguing with him.

راننده‌ی تاکسی به مشتری‌ای که با او بحث می‌کرد بد و بیراه گفت.

I can't believe she slanged me in front of everyone.

باورم نمی‌شه جلوی همه به من فحش داد.

adjective

کوچه‌بازاری، خودمانی، عامیانه، لاتی

She used a lot of slang words in her text message.

او در پیامک خود از کلمات کوچه‌بازاری زیادی استفاده می‌کرد.

The teenagers had their own slang language.

نوجوانان زبان خودمانی خود را داشتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slang

  1. noun casual dialect
    Synonyms:
    vernacular colloquialism lingo jargon patois slanguage cant pidgin argot informal speech street talk patter shoptalk vulgarism vulgarity neologism
    Antonyms:
    standard

ارجاع به لغت slang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slang

لغات نزدیک slang

پیشنهاد بهبود معانی