با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Rook

rʊk rʊk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rooks

معنی

noun verb - transitive
(شطرنج) رخ، کلاغ سیاه، کلاغ زاغی، کلاهبردار، کلاهبرداری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rook

  1. noun A person who cheats
    Synonyms: bilk, cheat, cheater, cozener, defrauder, sharper, swindler, trickster, victimizer, chiseler, crook, flimflammer, diddler, gyp, gypper
  2. verb To get money or something else from by deceitful trickery
    Synonyms: cheat, swindle, defraud, bilk, victimize, mulct, diddle, deceive, gyp, trick, cozen, gull, bamboozle, chisel, castle, flimflam, take, goldbrick, trim, nobble, do, bunco, stick, sting, fleece, scam, steal, gip, hornswoggle, short-change, con
  3. noun (chess) the piece that can move any number of unoccupied squares in a direction parallel to the sides of the chessboard
    Synonyms: castle
  4. noun Common gregarious Old World bird about the size and color of the American crow
    Synonyms: corvus-frugilegus

ارجاع به لغت rook

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rook» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rook

لغات نزدیک rook

پیشنهاد بهبود معانی