فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Overreach

ˌoʊvərˈriːtʃ ˌoʊvərˈriːtʃ ˌəʊvəˈriːtʃ ˌəʊvəˈriːtʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive verb - intransitive
    پا از حد خود فراتر نهادن، بیش‌ا‌زحد گستردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد overreach

  1. verb To exceed
    Synonyms: exceed, overact, outreach, overrun, overstep, overdo, surpass, overextend, transcend
  2. verb To outwit
    Synonyms: outsmart, outwit, outmaneuver, cheat, outthink, fool, outfox, beat, circumvent
  3. verb To spread over
    Synonyms: overlay, encroach on, encroach upon, overlap

Idioms

  • overreach oneself

    1- لقمه‌ی بزرگ‌تر از دهان خود گرفتن، پا از حد خود فراتر کردن 2- از هول حلیم توی دیگ افتادن، دستپاچه شدن

ارجاع به لغت overreach

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overreach» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overreach

لغات نزدیک overreach

پیشنهاد بهبود معانی