امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Surpass

sərˈpæs səˈpɑːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    surpassed
  • شکل سوم:

    surpassed
  • سوم‌شخص مفرد:

    surpasses
  • وجه وصفی حال:

    surpassing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C2
پیش افتادن از، بهتر بودن از، سبقت گرفتن، تفوق جستن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He surpassed all his contemporaries in learning.
- از نظر دانش بر همه‌ی معاصران خود پیشی گرفت.
- The result surpassed all our expectations.
- نتیجه از تمام انتظارات ما بیشتر بود.
- Nor let the sea surpass its bounds.
- (میلتون) و نگذار دریا از کران خود فراتر رود.
- Her beauty surpasses description.
- زیبایی او خارج از وصف است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد surpass

  1. verb outdo something or someone
    Synonyms:
    beat exceed top pass outdo outrun trump eclipse outshine outpace outstrip outmatch outweigh outrank outrival outperform transcend better best cap excel go beyond improve upon go one better outdistance outgo put to shame rank surmount tower tower above override overshadow outstep overstep
    Antonyms:
    lose fail fall behind

ارجاع به لغت surpass

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «surpass» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/surpass

لغات نزدیک surpass

پیشنهاد بهبود معانی