امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fall Behind

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
عقب افتادن، جا ماندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fall behind

  1. phrasal verb Be late (for a regular event)
  2. phrasal verb Be progressively below average in performance

ارجاع به لغت fall behind

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fall behind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fall-behind

لغات نزدیک fall behind

پیشنهاد بهبود معانی