۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Surmount

sərˈmaʊnt səˈmaʊnt

گذشته‌ی ساده:

surmounted

شکل سوم:

surmounted

سوم‌شخص مفرد:

surmounts

وجه وصفی حال:

surmounting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

بالا قرار گرفتن، غالب آمدن بر، برطرف کردن، از میان برداشتن، فائق آمدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

to surmount a temptation

بر وسوسه‌ای چیره شدن

to surmount obstacles

از موانع گذشتن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to surmount difficulties

مشکلات را پشت سرگذاشتن

The house surmounts a high hill.

خانه بر فراز تپه‌ی بلندی قرار دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد surmount

  1. verb overcome, triumph over
    Synonyms:
    defeat conquer beat vanquish subdue overpower exceed surpass outdo top better pass clear prevail over crest cap crown outstrip rise above triumph over over throw leap vault negotiate hurdle down lick best
    Antonyms:
    surrender yield give in

سوال‌های رایج surmount

گذشته‌ی ساده surmount چی میشه؟

گذشته‌ی ساده surmount در زبان انگلیسی surmounted است.

شکل سوم surmount چی میشه؟

شکل سوم surmount در زبان انگلیسی surmounted است.

وجه وصفی حال surmount چی میشه؟

وجه وصفی حال surmount در زبان انگلیسی surmounting است.

سوم‌شخص مفرد surmount چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد surmount در زبان انگلیسی surmounts است.

ارجاع به لغت surmount

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «surmount» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/surmount

لغات نزدیک surmount

پیشنهاد بهبود معانی