فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Overshadow

ˌoʊvərˈʃædoʊ ˌəʊvəˈʃædəʊ

گذشته‌ی ساده:

overshadowed

شکل سوم:

overshadowed

سوم‌شخص مفرد:

overshadows

وجه وصفی حال:

overshadowing

توضیحات:

همچنین می‌توان از overshad به‌ جای overshadow استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

تاریک کردن، مسلط شدن بر، تحت‌الشعاع قرار دادن،سایه افکندن بر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

a valley overshadowed by high mountains

دره‌ای که کوه‌های بلند بر آن سایه افکنده است

The probability of another cholera epidemic overshadowed our lives.

احتمال شیوع مجدد و با زندگی ما را تیره کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a problem that overshadowed all others

مسئله‌ای که سایر مسائل را تحت‌الشعاع قرار داد

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overshadow

  1. verb make obscure, dim, vague
    Synonyms:
    darken dim cloud shadow veil obfuscate eclipse haze overcast overcloud bedim adumbrate outshine surpass dominate command rule govern tower above rise above take precedence steal spotlight outweigh overweigh preponderate dwarf leave in the shade

لغات هم‌خانواده overshadow

  • verb - transitive
    shadow, overshadow

ارجاع به لغت overshadow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overshadow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overshadow

لغات نزدیک overshadow

پیشنهاد بهبود معانی