گذشتهی ساده:
outperformedشکل سوم:
outperformedسومشخص مفرد:
outperformsوجه وصفی حال:
outperforming(از کسی یا چیزی) عملکرد بهتری داشتن، بهتر بودن، بهتر کار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This company consistently outperforms its competitors
این شرکت همواره نسبت به رقبایش عملکرد بهتری دارد.
The young chess player outperformed even the most experienced grandmasters.
عملکرد این بازیکن شطرنج جوان حتی از باتجربهترین استادان شطرنج نیز بهتر بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outperform» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outperform