فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Outfox

ˌaʊtˈfɑːks aʊtˈfɒks
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • collocation
    حقه‌بازی کردن، زرنگ‌تر بودن، کلاه سر کسی گذاشتن، بامبول درآوردن
    • - Montgomery outfoxed Marshal Rommel.
    • - (ژنرال) مونتگ‌مری بر مارشال‌رومل پیش‌دستی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد outfox

  1. verb outsmart
    Synonyms: best, defeat, excel, outclass, outdo, outperform, outplay, outwit, surpass, top

ارجاع به لغت outfox

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outfox» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outfox

لغات نزدیک outfox

پیشنهاد بهبود معانی