Overreact
ˌoʊvərriˈækt
ˌəʊvəriˈækt
آخرین به‌روزرسانی:
|
-
گذشته‌ی ساده:
overreacted -
شکل سوم:
overreacted -
سوم‌شخص مفرد:
overreacts -
وجه وصفی حال:
overreacting
معنی
verb - intransitive
بیخود واکنش نشان دادن، بیخود احساساتی شدن، فزون واکنش کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد overreact
-
verbSynonyms: make too much of, blow-out-of-proportion, make-a-mountain-out-of-a-molehill
لغات هم‌خانواده overreact
-
nounreaction, reactor, reactionary, overreaction
-
adjectivereactionary, reactive
-
verb - intransitivereact, overreact
ارجاع به لغت overreact
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «overreact» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overreact
لغات نزدیک overreact
- - overreach
- - overreach oneself
- - overreact
- - overreaction
- - overrefinement