با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Encapsulate

ɪnˈkæpsjəleɪt ɪnˈkæpsjəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    encapsulated
  • شکل سوم:

    encapsulated
  • سوم‌شخص مفرد:

    encapsulates
  • وجه وصفی حال:

    encapsulating

توضیحات

همچنین می‌توان از incapsulate به‌ جای encapsulate استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive adverb
به‌صورت کپسول درآوردن، در کپسول گذاردن، در محفظه‌ای قرار دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- an encapsulation of his thoughts
- خلاصه‌ای (کوته‌واره‌ای) از اندیشه‌های او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد encapsulate

  1. verb encase
    Synonyms: box, cover, enclose, envelop, sheathe, wrap
  2. verb epitomize
    Synonyms: abbreviate, abridge, capsulize, condense, cut, digest, précis, shorten, summarize, sum up, synopsize

ارجاع به لغت encapsulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «encapsulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/encapsulate

لغات نزدیک encapsulate

پیشنهاد بهبود معانی