فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Encase

ɪnˈkeɪs ɪnˈkeɪs

گذشته‌ی ساده:

encased

شکل سوم:

encased

سوم‌شخص مفرد:

encases

وجه وصفی حال:

encasing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

در قفس یا جعبه گذاردن، روکش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The coffin was encased in gold.

تابوت با ورق‌های از طلا پوشیده شده بود.

a woman who was encased in her own self-made loneliness

زنی که در تنهایی خودساخته‌اش محبوس شده بود

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد encase

  1. verb enclose in, or as if in, a case
    Synonyms:
    case incase

ارجاع به لغت encase

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «encase» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/encase

لغات نزدیک encase

پیشنهاد بهبود معانی