آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Clank

klæŋk klæŋk

معنی clank | جمله با clank

noun verb - intransitive adverb

چکاچاک (صدای زنجیر)، چکاچاک کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the clanking of swords

چکاچاک شمشیرها

Tanks clanked through cobbled streets.

تانک‌ها تلق‌تلق‌کنان از خیابان‌های سنگ‌فرش شده رد می‌شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد clank

  1. noun metallic noise
  1. verb clang, clatter

ارجاع به لغت clank

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clank» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clank

لغات نزدیک clank

پیشنهاد بهبود معانی